سواد رسانه اي
 سواد رسانهاي يك نوع درك متكي بر مهارت است كه ميتوان براساس آن انواع رسانهها را از يكديگر تميز داد و انواع توليدات رسانهاي را از يكديگر تفكيك و شناسايي كرد. 
 سواد رسانهاي آميزهاي از تكنيكهاي بهرهوري مؤثر از رسانهها و كسب بينش و درك براي تشخيص رسانهها از يكديگر است.
 سواد رسانهاي قدرت درك نحوة كاركرد رسانهها و معني سازي در آنهاست
 سواد رسانه اي عبارت است از پرورش بينندگاني كه توانايي گزينش داشته باشند، به جستوجوي برنامهريزي كيفي و متمايز و ارزيابي آن بپردازند و نسبت به شكل، قالب و محتوا در رسانههاي جمعي حس انتقادي داشته باشند.
 سواد رسانهاي را ميتوان دسترسي، تجزيه و تحليل و توليد ارتباط در شكلهاي گوناگون رسانهاي و مصرف انتقادي محتوا دانست.
 سواد رسانهاي را ميتوان دانش پيرامون چگونگي عملكرد رسانههاي جمعي در جامعه تعريف كرد
 سواد رسانهاي امروز، به دنبال مقابله با كاركردهاي رسانههاي بزرگ غالب است كه هدف آنها تأمين هژموني فرهنگي، تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرتهايي است كه خود اين رسانهها محصول آنها هستند.
 سواد رسانهاي در ستيز با گفتمان غالب رسانههاي بزرگ، در اينترنت نسبت به ساير رسانهها سريعتر رشد كرده و به نوعي ميتوان آن را نوة ديجيتال نقد رسانهاي كلاسيك به حساب آورد.
البته تسلط به يك زبان خارجي، مهارت استفاده از كامپيوتر و مهارتهاي استفاده از فضاي سايبرنتيك ميتوانند هم به بهرهوري مناسبتر از مباحث سواد رسانهاي در اينترنت منجر شوند و هم به طور كلي خودشان جزو مهارتهاي سوادرسانهاي به شمار ميآيند.
اهداف سواد رسانه ای
 هدف عمده آموزش رسانهاي كمك به گيرندگان ارتباطات جمعي است تا به شركتكنندگاني فعال و آزاد در فرآيند تبديل شوند نه اينكه حالتي ايستا، منفعل و تابع نسبت به تصاوير و ارزشهايي داشته باشند كه در يك جريان يك طرفه از منابع رسانهاي انتقال پيدا ميكنند.
 سوادِ رسانهاي به شهروندان كمك ميكند. بياموزند چگونه بازنماييهاي رسانهاي ميتوانند منعكسكننده، تغييردهنده و يا تحريفكننده جنبههايي از واقعيت باشند و چگونه نظامهاي نمادين (قراردادها، رمزگان) وسيلهاي براي كسب دانش درباره جهان توسط ما هستند
 هدف عمده سواد رسانهاي كمك به گيرندگان ارتباطات جمعي است تا به شركتكنندگاني فعال و آزاد در فرآيند تبديل شوند نه اينكه حالتي ايستا، منفعل و تابع نسبت به تصاوير و ارزشهايي داشته باشند كه در يك جريان يك طرفه از منابع رسانهاي انتقال پيدا ميكنند
 يكي ديگر از اهداف سواد رسانهاي نشان دادن اضافه بار اطلاعاتي است. در شرايط اشباع رسانهاي و در فضاي موجود افراد در معرض حجم بالايي از اطلاعاتي هستند كه به هيچ وجه به برخي از آنها نيازي ندارند
ضرورت سواد رسانه اي
- تاثيرات محتواي رسانهاي
- حضور همهجا گير رسانهها
- نقش آنها در زندگي روزمره از جمله تأثير رسانهها بر اوقات فراغت، برداشت و داوري درباره جامعه و محيط اجتماعي، اقتصادي و سياسي.
فايده سواد رسانهاي
 امروز در دنيايي زندگي ميكنيم كه خواه ناخواه در شرايط اشباع رسانهاي قرار دارد. فضاي پيرامون ما سرشار از اطلاعات است. وقتي تلفن همراه ما به صدا درميآيد، در اطلاعات موجود در فضا پل اين ارتباط شده است؛ يا زماني كه يك مودم ما را به جهان بي انتهاي اينترنت ميكشاند نشانهاي است بر حاكميت اشباع رسانهاي و اينكه ما نياز داريم تا در برابر چنين فضايي، يك رژيم مصرف رسانهاي اتخاذ كنيم و در انتخابهايمان دقت كنيم.
 درست مانند غذايي كه مراقب كلسترول، ويتامين و مواد ديگر موجود در آنها هستيم، در فضاي رسانهاي هم بايد دانست چه مقدار بايد در معرض رسانههاي مختلف اعم از ديداري، شنيداري و نوشتاري بود و چه چيزهايي از آنها را برگرفت.
 به عنوان مثال زماني كه در بزرگراههاي اطلاعاتي حركت ميكنيم، سواد رسانهاي ميتواند به ما بگويد چه مقدار از وقتمان را در چه سايتهايي ـ اعم از شناخته شده و ناشناخته ـ و چه مقدار از آن را فرضاً در چت رومها بگذرانيم.
 بنابراين ميتوان گفت كه هدف سواد رسانهاي تنظيم يك رابطه منطقي و مبتني بر هزينه ـ فايده است: در برابر رسانهها چه چيزهايي را از دست ميدهيم و چه چيزهايي را به دست ميآوريم و به عبارت بهتر؛ در مقابل زمان و هزينهاي كه صرف ميكنيم چه منافعي در نهايت به دست مي آوريم. شايد بتوان گفت اصليترين هدف سواد رسانهاي اين است كه يك نوع استفاده مبتني بر آگاهي و فايدهمند از سپهر اطلاعاتي اطراف داشته باشيم.
هشت مفهوم كليدي سواد رسانه اي
1- تمام رسانه ها ساختارند : رسانه ها تنها انعكاس ساده اي از واقعيت بيروني نيستند ؛ بلكه آنها محتاطانه ساخت هاي هنري اي را ارائه مي دهند كه بازتاب تصميم هاي گوناگون است و از عوامل تعيين كننده بسياري حاصل مي شود. حال سواد رسانه اي در راستاي تلاش اين ساخت ها قدم بر مي دارد تا آنها را تجزيه كرده و نشان دهد كه چگونه ساخته شده اند.
2- رسانه ها واقعيت را مي سازند : رسانه ها مسئول بخش اعظمي از مشاهدات و تجربياتي هستند كه ما از طريق آنها درك خود را نسبت به جهان و نحوه عملكرد آن سامان مي بخشيم . در واقع بخش اعظم نگرش ما به دنيا ، ريشه در پيام هاي رسانه اي دارد كه از پيش ساخته شده اند. اين رسانه ها به ميزان زيادي، درك واقعيت را در اختيار ما قرار مي دهند.
3- گفت و گوهاي مخاطبان، در رسانه ها مفهوم پيدا مي كند: رسانه ها فضايي براي ما فراهم مي آورند تا تصوير خود را از واقعيت شكل دهيم و همگي بر سر معناي آن با توجه به قابليت هاي شخصي «بحث و گفت وگو» كنيم ،مانند : خواست ها و نيازهاي شخصي، رضايت ها و مشكلات روز، گرايش هاي نژادي و جنسي، پيشينه خانوادگي و فرهنگي و غيره.
4- رسانه ها مفاهيم تجاري دارند: سواد رسانه اي با هدف ارتقاي آگاهي در خصوص چگونگي نفوذ رسانه ها از طريق تفكرات تجاري و چگونگي تاثيرگذاري اين تفكرات بر محتوا، فناوري و پخش، عمل مي كند. اغلب توليدات رسانه اي تجاري است و مي بايست سود دهي نيز داشته باشد. حال پرداختن به پرسش هايي در حوزه مالكيت و نظارت رسانه اي نيز، اهميت بيساري دارد ، چون شمار كمي از اشخاص هستند كه بر آنچه ما از طريق رسانه ها مي بينيم، مي خوانيم و مي شنويم نظارت مي كنند.
5- رسانه ها حاوي پيام هاي ايدئولوژيكي و ارزشي اند: بخش اعظمي از توليدات رسانه اي تبليغات است ؛به عبارتي، آنها از اين طريق ارزش ها و راه هاي زندگي را بيان مي كنند. اگر بخواهيم صراحتا بيان كنيم و يا در لفافه بگوييم، روند كلي رسان ها نشانگر پيام هاي ايدئولوژيكي اي است كه آنها در بر دارند. به طور مثال مي توانيم به مقولاتي نظير طبيعت زندگي خوب، محسنات مصرف گرايي، نقش زنان، پذيرش قدرت ، و مقوله بي چون و چراي ميهن پرستي اشاره كرد.
6- رسانه ها حاوي مفاهيم اجتماعي و سياسي اند: رسانه ها تاثير چشمگيري بر سياست و شكل دهي تغييرات اجتماعي دارند. تلويزيون مي تواند نفوذ گشترده اي در انتخابات يك رهبر ملي بر مبناي تصوير داشته باشد. همچنين رسان ها مي توانند ما را در مقولاتي چون حقوق شهروندي، قحطي در آفريقا ، و شيوع ايدز، شريك سازند. آنها به ما حسي نزديك به مباحث ملي و دغدغه هاي جهاني مي دهند؛ از اين رو ما به شهروندان «دهكده جهاني مك لوهان» بدل مي شويم.
7- شكل و محتوا در رسانه ها رابطه نزديكي با هم دارند : همان طوري كه مارشال مك لوهان مي گويد: « هر رسانه ، دستور زبان خاص به خود را دارد و واقعيت را به روش خاص خودش نظم و ترتيب مي دهد. رسانه هاي گوناگون ، رويداد يكساني را گزارش مي دهند، اما تصورات و پيام هاي گوناگوني را خلق مي نمايند.»
8- هر رسانه شكل زيبا شناختي منحصر به فردي دارد: همان گونه كه ما به ضرباهنگ خوشايند يك قطعه شعر يا نثر توجه مي كنيم. بايد توانايي لذت بردن از شكل و تاثيرات خوشايند رسانه هاي گوناگون را نيز داشته باشيم.
سه جنبه سواد رسانه اي عبارتند از :
الف: ارتقاي آگاهي نسبت به رژيم مصرف رسانهاي و يا به عبارت بهتر تعيين ميزان و نحوه مصرف غذاي رسانهاي از منابع رسانه اي گوناگون
ب: آموزش مهارتهاي مطالعه يا تماشاي انتقادي
ج: تجزيه و تحليل اجتماعي، سياسي و اقتصادي رسانه ها كه در نگاه اول قابل مشاهده نيست.
در راستاي سواد رسانه اي، بايد بر آمادهسازي مخاطبان از طريق توسعه مهارتهاي شناختي و برداشت از ارزشها تأكيد كرد كه براي تفسير محتواي رسانهاي به نفع رفتار اجتماعي متناسب باشد، لازم است توجهات به مداخله «فعال» در واكنش به رسانههاي خاص معطوف شود.
در نتيجه سواد رسانه اي:
الف - افراد انتظارات خود را به رسانه منتقل ميكنند و بر آن اساس تصميم ميگيرند از كدام رسانه استفاده كنند. اين امر نه تنها در خصوص زمان صرف شده بلكه همچنين در مورد انواع برنامههايي كه براي ديدن و شنيدن انتخاب ميكنند، سطح دقت و توجه و قابليت پذيرش محتوا مصداق دارد.
ب- افزون براين، بينندگان به برداشت گزينشي دست ميزنند و بدين ترتيب به شكل دادن معنا و تفسير آن ميپردازند، به جاي آنكه بگذارند معنا به سوي آنان هجوم بياورد.
ج - پيام رسانهاي توسط هر يك از گيرندگان به صورت شخصي درآمده و مورد تفسير قرار ميگيرد. معنايي كه هر شخص خود آن را شكل ميدهد و تفسير ميكند به صورت ذهني، از محتوا و شكل رسانهها و نيز تجربه زندگي گرفته ميشود. اين معنا پيچيده است و حالتي شخصي شده دارد.
 
 
    
 
 سواد رسانهاي آميزهاي از تكنيكهاي بهرهوري مؤثر از رسانهها و كسب بينش و درك براي تشخيص رسانهها از يكديگر است.
 سواد رسانهاي قدرت درك نحوة كاركرد رسانهها و معني سازي در آنهاست
 سواد رسانه اي عبارت است از پرورش بينندگاني كه توانايي گزينش داشته باشند، به جستوجوي برنامهريزي كيفي و متمايز و ارزيابي آن بپردازند و نسبت به شكل، قالب و محتوا در رسانههاي جمعي حس انتقادي داشته باشند.
 سواد رسانهاي را ميتوان دسترسي، تجزيه و تحليل و توليد ارتباط در شكلهاي گوناگون رسانهاي و مصرف انتقادي محتوا دانست.
 سواد رسانهاي را ميتوان دانش پيرامون چگونگي عملكرد رسانههاي جمعي در جامعه تعريف كرد
 سواد رسانهاي امروز، به دنبال مقابله با كاركردهاي رسانههاي بزرگ غالب است كه هدف آنها تأمين هژموني فرهنگي، تعميم فلسفه سياسي و حفظ قدرتهايي است كه خود اين رسانهها محصول آنها هستند.
 سواد رسانهاي در ستيز با گفتمان غالب رسانههاي بزرگ، در اينترنت نسبت به ساير رسانهها سريعتر رشد كرده و به نوعي ميتوان آن را نوة ديجيتال نقد رسانهاي كلاسيك به حساب آورد.
البته تسلط به يك زبان خارجي، مهارت استفاده از كامپيوتر و مهارتهاي استفاده از فضاي سايبرنتيك ميتوانند هم به بهرهوري مناسبتر از مباحث سواد رسانهاي در اينترنت منجر شوند و هم به طور كلي خودشان جزو مهارتهاي سوادرسانهاي به شمار ميآيند.
اهداف سواد رسانه ای
 هدف عمده آموزش رسانهاي كمك به گيرندگان ارتباطات جمعي است تا به شركتكنندگاني فعال و آزاد در فرآيند تبديل شوند نه اينكه حالتي ايستا، منفعل و تابع نسبت به تصاوير و ارزشهايي داشته باشند كه در يك جريان يك طرفه از منابع رسانهاي انتقال پيدا ميكنند.
 سوادِ رسانهاي به شهروندان كمك ميكند. بياموزند چگونه بازنماييهاي رسانهاي ميتوانند منعكسكننده، تغييردهنده و يا تحريفكننده جنبههايي از واقعيت باشند و چگونه نظامهاي نمادين (قراردادها، رمزگان) وسيلهاي براي كسب دانش درباره جهان توسط ما هستند
 هدف عمده سواد رسانهاي كمك به گيرندگان ارتباطات جمعي است تا به شركتكنندگاني فعال و آزاد در فرآيند تبديل شوند نه اينكه حالتي ايستا، منفعل و تابع نسبت به تصاوير و ارزشهايي داشته باشند كه در يك جريان يك طرفه از منابع رسانهاي انتقال پيدا ميكنند
 يكي ديگر از اهداف سواد رسانهاي نشان دادن اضافه بار اطلاعاتي است. در شرايط اشباع رسانهاي و در فضاي موجود افراد در معرض حجم بالايي از اطلاعاتي هستند كه به هيچ وجه به برخي از آنها نيازي ندارند
ضرورت سواد رسانه اي
- تاثيرات محتواي رسانهاي
- حضور همهجا گير رسانهها
- نقش آنها در زندگي روزمره از جمله تأثير رسانهها بر اوقات فراغت، برداشت و داوري درباره جامعه و محيط اجتماعي، اقتصادي و سياسي.
فايده سواد رسانهاي
 امروز در دنيايي زندگي ميكنيم كه خواه ناخواه در شرايط اشباع رسانهاي قرار دارد. فضاي پيرامون ما سرشار از اطلاعات است. وقتي تلفن همراه ما به صدا درميآيد، در اطلاعات موجود در فضا پل اين ارتباط شده است؛ يا زماني كه يك مودم ما را به جهان بي انتهاي اينترنت ميكشاند نشانهاي است بر حاكميت اشباع رسانهاي و اينكه ما نياز داريم تا در برابر چنين فضايي، يك رژيم مصرف رسانهاي اتخاذ كنيم و در انتخابهايمان دقت كنيم.
 درست مانند غذايي كه مراقب كلسترول، ويتامين و مواد ديگر موجود در آنها هستيم، در فضاي رسانهاي هم بايد دانست چه مقدار بايد در معرض رسانههاي مختلف اعم از ديداري، شنيداري و نوشتاري بود و چه چيزهايي از آنها را برگرفت.
 به عنوان مثال زماني كه در بزرگراههاي اطلاعاتي حركت ميكنيم، سواد رسانهاي ميتواند به ما بگويد چه مقدار از وقتمان را در چه سايتهايي ـ اعم از شناخته شده و ناشناخته ـ و چه مقدار از آن را فرضاً در چت رومها بگذرانيم.
 بنابراين ميتوان گفت كه هدف سواد رسانهاي تنظيم يك رابطه منطقي و مبتني بر هزينه ـ فايده است: در برابر رسانهها چه چيزهايي را از دست ميدهيم و چه چيزهايي را به دست ميآوريم و به عبارت بهتر؛ در مقابل زمان و هزينهاي كه صرف ميكنيم چه منافعي در نهايت به دست مي آوريم. شايد بتوان گفت اصليترين هدف سواد رسانهاي اين است كه يك نوع استفاده مبتني بر آگاهي و فايدهمند از سپهر اطلاعاتي اطراف داشته باشيم.
هشت مفهوم كليدي سواد رسانه اي
1- تمام رسانه ها ساختارند : رسانه ها تنها انعكاس ساده اي از واقعيت بيروني نيستند ؛ بلكه آنها محتاطانه ساخت هاي هنري اي را ارائه مي دهند كه بازتاب تصميم هاي گوناگون است و از عوامل تعيين كننده بسياري حاصل مي شود. حال سواد رسانه اي در راستاي تلاش اين ساخت ها قدم بر مي دارد تا آنها را تجزيه كرده و نشان دهد كه چگونه ساخته شده اند.
2- رسانه ها واقعيت را مي سازند : رسانه ها مسئول بخش اعظمي از مشاهدات و تجربياتي هستند كه ما از طريق آنها درك خود را نسبت به جهان و نحوه عملكرد آن سامان مي بخشيم . در واقع بخش اعظم نگرش ما به دنيا ، ريشه در پيام هاي رسانه اي دارد كه از پيش ساخته شده اند. اين رسانه ها به ميزان زيادي، درك واقعيت را در اختيار ما قرار مي دهند.
3- گفت و گوهاي مخاطبان، در رسانه ها مفهوم پيدا مي كند: رسانه ها فضايي براي ما فراهم مي آورند تا تصوير خود را از واقعيت شكل دهيم و همگي بر سر معناي آن با توجه به قابليت هاي شخصي «بحث و گفت وگو» كنيم ،مانند : خواست ها و نيازهاي شخصي، رضايت ها و مشكلات روز، گرايش هاي نژادي و جنسي، پيشينه خانوادگي و فرهنگي و غيره.
4- رسانه ها مفاهيم تجاري دارند: سواد رسانه اي با هدف ارتقاي آگاهي در خصوص چگونگي نفوذ رسانه ها از طريق تفكرات تجاري و چگونگي تاثيرگذاري اين تفكرات بر محتوا، فناوري و پخش، عمل مي كند. اغلب توليدات رسانه اي تجاري است و مي بايست سود دهي نيز داشته باشد. حال پرداختن به پرسش هايي در حوزه مالكيت و نظارت رسانه اي نيز، اهميت بيساري دارد ، چون شمار كمي از اشخاص هستند كه بر آنچه ما از طريق رسانه ها مي بينيم، مي خوانيم و مي شنويم نظارت مي كنند.
5- رسانه ها حاوي پيام هاي ايدئولوژيكي و ارزشي اند: بخش اعظمي از توليدات رسانه اي تبليغات است ؛به عبارتي، آنها از اين طريق ارزش ها و راه هاي زندگي را بيان مي كنند. اگر بخواهيم صراحتا بيان كنيم و يا در لفافه بگوييم، روند كلي رسان ها نشانگر پيام هاي ايدئولوژيكي اي است كه آنها در بر دارند. به طور مثال مي توانيم به مقولاتي نظير طبيعت زندگي خوب، محسنات مصرف گرايي، نقش زنان، پذيرش قدرت ، و مقوله بي چون و چراي ميهن پرستي اشاره كرد.
6- رسانه ها حاوي مفاهيم اجتماعي و سياسي اند: رسانه ها تاثير چشمگيري بر سياست و شكل دهي تغييرات اجتماعي دارند. تلويزيون مي تواند نفوذ گشترده اي در انتخابات يك رهبر ملي بر مبناي تصوير داشته باشد. همچنين رسان ها مي توانند ما را در مقولاتي چون حقوق شهروندي، قحطي در آفريقا ، و شيوع ايدز، شريك سازند. آنها به ما حسي نزديك به مباحث ملي و دغدغه هاي جهاني مي دهند؛ از اين رو ما به شهروندان «دهكده جهاني مك لوهان» بدل مي شويم.
7- شكل و محتوا در رسانه ها رابطه نزديكي با هم دارند : همان طوري كه مارشال مك لوهان مي گويد: « هر رسانه ، دستور زبان خاص به خود را دارد و واقعيت را به روش خاص خودش نظم و ترتيب مي دهد. رسانه هاي گوناگون ، رويداد يكساني را گزارش مي دهند، اما تصورات و پيام هاي گوناگوني را خلق مي نمايند.»
8- هر رسانه شكل زيبا شناختي منحصر به فردي دارد: همان گونه كه ما به ضرباهنگ خوشايند يك قطعه شعر يا نثر توجه مي كنيم. بايد توانايي لذت بردن از شكل و تاثيرات خوشايند رسانه هاي گوناگون را نيز داشته باشيم.
سه جنبه سواد رسانه اي عبارتند از :
الف: ارتقاي آگاهي نسبت به رژيم مصرف رسانهاي و يا به عبارت بهتر تعيين ميزان و نحوه مصرف غذاي رسانهاي از منابع رسانه اي گوناگون
ب: آموزش مهارتهاي مطالعه يا تماشاي انتقادي
ج: تجزيه و تحليل اجتماعي، سياسي و اقتصادي رسانه ها كه در نگاه اول قابل مشاهده نيست.
در راستاي سواد رسانه اي، بايد بر آمادهسازي مخاطبان از طريق توسعه مهارتهاي شناختي و برداشت از ارزشها تأكيد كرد كه براي تفسير محتواي رسانهاي به نفع رفتار اجتماعي متناسب باشد، لازم است توجهات به مداخله «فعال» در واكنش به رسانههاي خاص معطوف شود.
در نتيجه سواد رسانه اي:
الف - افراد انتظارات خود را به رسانه منتقل ميكنند و بر آن اساس تصميم ميگيرند از كدام رسانه استفاده كنند. اين امر نه تنها در خصوص زمان صرف شده بلكه همچنين در مورد انواع برنامههايي كه براي ديدن و شنيدن انتخاب ميكنند، سطح دقت و توجه و قابليت پذيرش محتوا مصداق دارد.
ب- افزون براين، بينندگان به برداشت گزينشي دست ميزنند و بدين ترتيب به شكل دادن معنا و تفسير آن ميپردازند، به جاي آنكه بگذارند معنا به سوي آنان هجوم بياورد.
ج - پيام رسانهاي توسط هر يك از گيرندگان به صورت شخصي درآمده و مورد تفسير قرار ميگيرد. معنايي كه هر شخص خود آن را شكل ميدهد و تفسير ميكند به صورت ذهني، از محتوا و شكل رسانهها و نيز تجربه زندگي گرفته ميشود. اين معنا پيچيده است و حالتي شخصي شده دارد.
       + نوشته شده در سه شنبه هجدهم دی ۱۳۸۶ ساعت 9:0 توسط fardinsahraie
        | 
       
   
 فردین صحرایی هستم ساکن تبریز ، کارشناس علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس ارشد علوم ارتباطات- تحقیق در ارتباطات از دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز
	  فردین صحرایی هستم ساکن تبریز ، کارشناس علوم ارتباطات از دانشگاه علامه طباطبایی و کارشناس ارشد علوم ارتباطات- تحقیق در ارتباطات از دانشگاه آزاد واحد تهران مرکز